نوشته‌ ء يوحنا 6

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

from Biblica
1 پس از اين رويداد، عيسی به آن سوس درياچهٔ جليل رفت (درياچهٔ جليل به درياچهٔ طبريه نيز معروف است)،2-5 و سيل جمعيت به طرف او سرازير شد! بيشتر ايشان زائران خانهٔ خدا بودند كه به شهر اورشليم میرفتند تا در مراسم عيد پِسَح شركت كنند. هر جا كه عيسی میرفت، ايشان نيز به دنبال او میرفتند تا ببينند چطور بيماران را شفا میبخشد. در آن حال، عيسی از تپهای بالا رفت و شاگردانش دور او نشستند؛ آنگاه مردم را ديد كه دستهدسته به دنبال او از تپه بالا میآيند. عيسی رو به فيليپ كرد و پرسيد: «فيليپ، ما از كجا میتوانيم نان بخريم و اين مردم را سير كنيم؟»6 عيسی اين سؤال را از او كرد تا ببيند عقيدهٔ او چيست، چون عيسی خود میدانست چه كند.7 فيليپ جواب داد: «خروارها نان لازم است تا بتوانيم اين جمعيت را سير كنيم.»8-9 يكی از شاگردان عيسی، «اندرياس» برادر شمعون پطرس، گفت: «پسر بچهای اينجاست كه پنج نان جو و دو ماهی دارد. ولی اين به چه درد اين جمعيت میخورد؟»10 عيسی فرمود: «بگوييد همه بنشينند.» پس تمام جمعيت روی سبزهها نشستند. فقط مردها در آن جمعيت، پنج هزار تن بودند.11 آنگاه عيسی نانها را گرفت، خدا را شكر كرد و داد تا بين مردم تقسيم كنند. با ماهيها نيز چنين كرد. مردم آنقدر خوردند تا سير شدند.12 سپس، عيسی به شاگردان فرمود: «تكههای باقيمانده را جمع كنيد تا چيزی تلف نشود.»13 از همان پس ماندهها دوازده سبد پر شد.14 وقتی مردم اين معجزهٔ بزرگ را ديدند گفتند: «حتماً اين همان پيامبری است كه ما چشم به راهش بودهايم.»15 وقتی عيسی ديد كه مردم میخواهند او را به زور ببرند و پادشاه كنند، از ايشان جدا شد و تنها بالای كوهی رفت.16 هنگام غروب، شاگردان عيسی به كنار درياچه رفتند و به انتظار او نشستند.17 ولی وقتی ديدند هوا تاريک شد و عيسی از كوه باز نگشت، سوار قايق شدند و به طرف كفرناحوم، كه در آن سوس درياچه بود، حركت كردند.18-19 در همان حال كه پارو میزدند و جلو میرفتند، باد شديدی وزيدن گرفت و درياچه طوفانی شد. هنوز از ساحل چندان دور نشده بودند كه ناگهان در ميان ظلمت و طوفان، عيسی را ديدند كه روی آب به طرف قايق پيش میآيد. همه وحشت كردند.20 ولی عيسی به ايشان فرمود: «من هستم، نترسيد!»21 وقتی خواستند او را سوار قايق كنند، متوجه شدند كه قايق به ساحل رسيده است.22 صبح روز بعد، آن طرف درياچه، مردم دوباره جمع شدند تا عيسی را ببينند، زيرا ديده بودند كه شاگردان عيسی با تنها قايقی كه آنجا بود آن محل را ترک گفته و عيسی را با خود نبرده بودند.23 چند قايق ديگر از«طبريه» به محلی كه خداوند نانها را بركت داد و مردم خوردند، رسيدند.24 وقتی مردم متوجه شدند كه نه عيسی و نه شاگردان در آنجا هستند، سوار قايق شده، خود را به كفرناحوم رساندند تا او را پيدا كنند.25 وقتی به آنجا رسيدند و عيسی را پيدا كردند، پرسيدند: «استاد، چطور به اينجا آمدی؟»26 عيسی جواب داد: «حقيقت اينست كه شما برای خوراک نزد من آمدهايد نه به سبب ايمان به من.27 اينقدر در فكر چيزهای زودگذر اين دنيا نباشيد، بلكه نيروی خود را در راه كسب زندگی جاويد صرف كنيد. اين زندگی جاويد را من به شما میبخشم، زيرا پدر من، خدا، مرا برای همين به اين جهان فرستاده است.»28 گفتند: «ما چه كنيم تا خدا از ما راضی باشد؟»29 عيسی فرمود: «خدا از شما میخواهد كه به من كه فرستادهٔ او هستم، ايمان آوريد.»30-31 گفتند: «اگر میخواهی ايمان بياوريم كه تو مسيح هستی بايد بيشتر از اينها به ما معجزه نشان دهی. هر روز به ما نان رايگان بده، همانطور كه موسی به اجداد ما به هنگام سفر در بيابان نان عطا میكرد. كتاب آسمانی نيز میگويد: موسی از آسمان به ايشان نان میداد.»32 عيسی فرمود: «قبول كنيد كه اين پدر من خدا بود كه به ايشان نان میداد، نه موسی. و اكنون نيز اوست كه میخواهد نان حقيقی را از آسمان به شما ببخشد.33 اين نان حقيقی را خدا از آسمان فرستاده است تا به مردم دنيا زندگی جاويد ببخشد.»34 گفتند: «آقا، از اين نان هر روز به ما بده.»35 عيسی جواب داد: «من نان حيات هستم. هر كه نزد من آيد، ديگر گرسنه نخواهد شد و كسانی كه به من ايمان آورند، هرگز تشنه نخواهند گرديد.36 ولی همانگونه كه قبلاً گفتم، شما با اينكه مرا ديدهايد، به من ايمان نياوردهايد.37 ولی بعضی نزد من خواهند آمد و ايشان كسانی هستند كه پدرم خدا به من داده است و ممكن نيست هرگز ايشان را از دست بدهم.38 چون من از آسمان آمدهام تا آنچه خدا میخواهد انجام دهم نه آنچه خودم میخواهم.39 و خدا از من میخواهد كه حتی يک نفر از كسانی را كه به من عطا كرده است از دست ندهم، بلكه ايشان را در روز قيامت به زندگی جاويد برسانم.40 چون خواست خدا اين است كه هر کس فرزند او را ديد و به او ايمان آورد، از همان وقت زندگی جاويد بيابد. من در روز قيامت چنين كسان را زنده خواهم كرد.»41 باز يهوديان لب به اعتراض گشودند، چون عيسی ادعا كرده بود نانی است كه از آسمان آمده است.42 پس گفتند: «مگر اين همان عيسی، پسر يوسف نيست؟ همهٔ ما پدر و مادرش را میشناسيم! حالا چطور شده كه ادعا میكند از آسمان آمده است؟»43 ولی عيسی جواب داد: «اينقدر اعتراض نكنيد.44 فقط كسی میتواند نزد من آيد كه پدرم خدا كه مرا فرستاده است او را به سوی من جذب كند، و من در روز قيامت او را زنده خواهم ساخت.45 همانطور كه در كتاب آسمانی نوشته شده است: همه از خدا تعليم خواهند يافت. پس كسانی كه صدای خدای پدر را بشنوند و راستی را از او بياموزند، به سوی من میآيند.46 البته منظورم اين نيست كه كسی خدا را ديده است، نه! چون فقط من كه از نزد او آمدهام، او را ديدهام.47 «اين حقيقت بزرگی است كه به شما میگويم كه هر كه به من ايمان آورد، از همان لحظه، زندگی جاويد دارد.48 من نان حيات هستم.49 پدران شما در بيابان آن نان را خوردند و عاقبت مردند.50 اما هر كه از اين نان آسمانی بخورد، تا به ابد زنده میماند.51 آن نان زنده كه از آسمان نازل شد، منم. هر كه از اين نان بخورد، تا ابد زنده میماند. اين نان در واقع همان بدن من است كه فدا میكنم تا مردم نجات يابند.»52 مردم با شنيدن اين سخن، باز اعتراض كرده، به يكديگر گفتند: «عجب حرفی میزند! چطور میخواهد بدنش را به ما بدهد تا بخوريم؟»53 پس عيسی باز فرمود: «اين كه میگويم عين حقيقت است: تا بدن مسيح را نخوريد و خون او را ننوشيد، هرگز نمیتوانيد زندگی جاويد داشته باشيد.54 ولی كسی كه بدنم را بخورد و خونم را بنوشد زندگی جاويد دارد، و من در روز قيامت او را زنده خواهم ساخت.55 چون بدنم خوراک واقعی و خونم نوشيدنی واقعی است.56 به همين دليل، هر كه بدنم را بخورد و خونم را بنوشد، در من خواهد ماند و من در او.57 من به قدرت پدرم خدا زندگی میكنم، همان كه مرا به اين دنيا فرستاد. شخصی نيز كه در من است، به قدرت من زندگی میكند.58 نان واقعی منم كه از آسمان آمدهام. نانی كه اجداد شما در بيابان خوردند، نتوانست ايشان را برای هميشه زنده نگه دارد. اما هر كه از اين نان بخورد، برای هميشه زنده خواهد ماند.»59 عيسی اين سخنان را در عبادتگاه كفرناحوم بيان كرد.60 درک اين پيغام چنان سخت بود كه حتی شاگردان عيسی نيز به يكديگر میگفتند: «خيلی مشكل است بفهميم چه میخواهد بگويد. چه كسی میتواند منظورش را درک كند؟»61 عيسی متوجه شد كه شاگردان او نيز لب به اعتراض گشودهاند؛ پس به ايشان فرمود: «سخنان من شما را ناراحت كرده است؟62 پس اگر ببينيد كه من دوباره به آسمان باز میگردم، چه حالی به شما دست خواهد داد؟63 فقط روح خدا به انسان زندگی جاويد میدهد. كسانی كه فقط يک بار متولد شدهاند، با آن تولد جسمانی، هرگز اين هديه را دريافت نخواهند كرد. ولی اكنون به شما گفتم كه چگونه اين زندگی روحانی و واقعی را میتوانيد به دست آوريد.64 با اين حال، بعضی از شما به من ايمان نخواهيد آورد.» چون عيسی از همان ابتدا میدانست چه كسانی به او ايمان خواهند آورد و چه كسی به او خيانت خواهد كرد.65 پس گفت: «به همين دليل گفتم فقط كسی میتواند نزد من بيايد كه پدرم خدا او را به سوی من جذب كند.»66 با شنيدن اين سخن، بسياری از پيروانش از او روی گرداندند و ديگر او را پيروی نكردند.67 آنگاه عيسی رو به آن دوازده شاگرد كرد و پرسيد: «شما نيز میخواهيد برويد؟»68 شمعون پطرس جواب داد: «استاد، نزد كه برويم؟ فقط شماييد كه با سخنانتان به انسان زندگی جاويد میدهيد.69 و ما ايمان آوردهايم و میدانيم كه شما فرزند مقدس خدا هستيد.»70 آنگاه عيسی فرمود: «من خودم شما دوازده نفر را انتخاب كردم؛ ولی يكی از شما بازيچه دست شيطان است.»71 عيسی درباره يهودا پسر شمعون اِسخريوطی سخن میگفت كه يكی از آن دوازده شاگرد بود و در آخر به عيسی خيانت كرد.

نوشته‌ ء يوحنا 6

English Standard Version

from Crossway
1 After this Jesus went away to the other side of the Sea of Galilee, which is the Sea of Tiberias. (متیٰ 4:18; متیٰ 14:13; نوشتهء مَرقُس‌ 6:32; نوشته‌ء لوقا 9:10; نوشته‌ ء يوحنا 21:1)2 And a large crowd was following him, because they saw the signs that he was doing on the sick.3 Jesus went up on the mountain, and there he sat down with his disciples. (نوشته‌ ء يوحنا 6:15)4 Now the Passover, the feast of the Jews, was at hand. (نوشته‌ ء يوحنا 2:13; نوشته‌ ء يوحنا 5:1; نوشته‌ ء يوحنا 7:2; نوشته‌ ء يوحنا 11:55)5 Lifting up his eyes, then, and seeing that a large crowd was coming toward him, Jesus said to Philip, “Where are we to buy bread, so that these people may eat?” (نوشته‌ء لوقا 6:20; نوشته‌ ء يوحنا 1:44)6 He said this to test him, for he himself knew what he would do.7 Philip answered him, “Two hundred denarii[1] worth of bread would not be enough for each of them to get a little.” (نوشتهء مَرقُس‌ 6:37)8 One of his disciples, Andrew, Simon Peter’s brother, said to him, (نوشته‌ ء يوحنا 1:40; نوشته‌ ء يوحنا 1:44)9 “There is a boy here who has five barley loaves and two fish, but what are they for so many?” (2پادشاهان 4:42)10 Jesus said, “Have the people sit down.” Now there was much grass in the place. So the men sat down, about five thousand in number. (نوشتهء مَرقُس‌ 6:39)11 Jesus then took the loaves, and when he had given thanks, he distributed them to those who were seated. So also the fish, as much as they wanted. (متیٰ 15:36; نوشته‌ ء يوحنا 6:23)12 And when they had eaten their fill, he told his disciples, “Gather up the leftover fragments, that nothing may be lost.”13 So they gathered them up and filled twelve baskets with fragments from the five barley loaves left by those who had eaten.14 When the people saw the sign that he had done, they said, “This is indeed the Prophet who is to come into the world!” (متیٰ 11:3; متیٰ 21:11; نوشته‌ ء يوحنا 1:21; نوشته‌ ء يوحنا 4:19; نوشته‌ ء يوحنا 7:40; نوشته‌ ء يوحنا 11:27)15 Perceiving then that they were about to come and take him by force to make him king, Jesus withdrew again to the mountain by himself. (متیٰ 8:18; متیٰ 14:22; نوشتهء مَرقُس‌ 6:45; نوشته‌ ء يوحنا 6:3; نوشته‌ ء يوحنا 12:12)16 When evening came, his disciples went down to the sea,17 got into a boat, and started across the sea to Capernaum. It was now dark, and Jesus had not yet come to them.18 The sea became rough because a strong wind was blowing.19 When they had rowed about three or four miles,[2] they saw Jesus walking on the sea and coming near the boat, and they were frightened.20 But he said to them, “It is I; do not be afraid.” (نوشته‌ء لوقا 24:38)21 Then they were glad to take him into the boat, and immediately the boat was at the land to which they were going.22 On the next day the crowd that remained on the other side of the sea saw that there had been only one boat there, and that Jesus had not entered the boat with his disciples, but that his disciples had gone away alone. (نوشته‌ ء يوحنا 21:8)23 Other boats from Tiberias came near the place where they had eaten the bread after the Lord had given thanks. (نوشته‌ ء يوحنا 6:11)24 So when the crowd saw that Jesus was not there, nor his disciples, they themselves got into the boats and went to Capernaum, seeking Jesus. (متیٰ 14:34; نوشتهء مَرقُس‌ 6:53; نوشته‌ ء يوحنا 6:17; نوشته‌ ء يوحنا 6:59)25 When they found him on the other side of the sea, they said to him, “Rabbi, when did you come here?” (نوشته‌ ء يوحنا 1:38)26 Jesus answered them, “Truly, truly, I say to you, you are seeking me, not because you saw signs, but because you ate your fill of the loaves. (نوشته‌ ء يوحنا 6:2; نوشته‌ ء يوحنا 6:24)27 Do not work for the food that perishes, but for the food that endures to eternal life, which the Son of Man will give to you. For on him God the Father has set his seal.” (اشعيا 55:2; حزقيال‌ نبی‌ 9:4; دانيال‌ 7:13; نوشته‌ ء يوحنا 3:33; نوشته‌ ء يوحنا 5:36; نوشته‌ ء يوحنا 6:35; نوشته‌ ء يوحنا 6:50; نوشته‌ ء يوحنا 6:54; نوشته‌ ء يوحنا 6:58; نوشته‌ ء يوحنا 10:36; روم 4:11; 1‏قرنتس 9:2; 2تيموتائوس 2:19)28 Then they said to him, “What must we do, to be doing the works of God?” (1‏قرنتس 15:58; مکاشفه 2:26)29 Jesus answered them, “This is the work of God, that you believe in him whom he has sent.” (نوشته‌ ء يوحنا 3:17; 1يوحنا 3:23)30 So they said to him, “Then what sign do you do, that we may see and believe you? What work do you perform? (متیٰ 12:38)31 Our fathers ate the manna in the wilderness; as it is written, ‘He gave them bread from heaven to eat.’” (خروج‌ 16:15; اعداد 11:7; نحميا 9:15; مزامير 78:24; مزامير 105:40; نوشته‌ ء يوحنا 6:49; نوشته‌ ء يوحنا 6:58; 1‏قرنتس 10:3)32 Jesus then said to them, “Truly, truly, I say to you, it was not Moses who gave you the bread from heaven, but my Father gives you the true bread from heaven.33 For the bread of God is he who comes down from heaven and gives life to the world.” (نوشته‌ ء يوحنا 6:50)34 They said to him, “Sir, give us this bread always.” (نوشته‌ ء يوحنا 4:15; نوشته‌ ء يوحنا 4:33)35 Jesus said to them, “I am the bread of life; whoever comes to me shall not hunger, and whoever believes in me shall never thirst. (متیٰ 11:28; نوشته‌ ء يوحنا 4:14; نوشته‌ ء يوحنا 5:40; نوشته‌ ء يوحنا 6:41; نوشته‌ ء يوحنا 6:48; نوشته‌ ء يوحنا 6:51; نوشته‌ ء يوحنا 6:58; نوشته‌ ء يوحنا 7:37; مکاشفه 7:16)36 But I said to you that you have seen me and yet do not believe.37 All that the Father gives me will come to me, and whoever comes to me I will never cast out. (نوشته‌ ء يوحنا 6:39; نوشته‌ ء يوحنا 10:28; نوشته‌ ء يوحنا 10:29; نوشته‌ ء يوحنا 17:2; نوشته‌ ء يوحنا 17:6; نوشته‌ ء يوحنا 17:9; نوشته‌ ء يوحنا 17:12; نوشته‌ ء يوحنا 17:24)38 For I have come down from heaven, not to do my own will but the will of him who sent me. (نوشته‌ ء يوحنا 3:13; نوشته‌ ء يوحنا 4:34; نوشته‌ ء يوحنا 5:30)39 And this is the will of him who sent me, that I should lose nothing of all that he has given me, but raise it up on the last day. (متیٰ 18:14; نوشته‌ ء يوحنا 6:37; نوشته‌ ء يوحنا 6:40; نوشته‌ ء يوحنا 6:44; نوشته‌ ء يوحنا 6:54; نوشته‌ ء يوحنا 10:28; نوشته‌ ء يوحنا 11:25; نوشته‌ ء يوحنا 17:12; نوشته‌ ء يوحنا 18:9; 1‏قرنتس 6:14)40 For this is the will of my Father, that everyone who looks on the Son and believes in him should have eternal life, and I will raise him up on the last day.” (نوشته‌ ء يوحنا 3:15; نوشته‌ ء يوحنا 4:14; نوشته‌ ء يوحنا 6:27; نوشته‌ ء يوحنا 6:47; نوشته‌ ء يوحنا 6:54; نوشته‌ ء يوحنا 12:45; نوشته‌ ء يوحنا 14:17; نوشته‌ ء يوحنا 14:19)41 So the Jews grumbled about him, because he said, “I am the bread that came down from heaven.” (نوشته‌ ء يوحنا 6:33; نوشته‌ ء يوحنا 6:35; نوشته‌ ء يوحنا 6:38)42 They said, “Is not this Jesus, the son of Joseph, whose father and mother we know? How does he now say, ‘I have come down from heaven’?” (متیٰ 13:55; نوشته‌ ء يوحنا 1:45; نوشته‌ ء يوحنا 7:27)43 Jesus answered them, “Do not grumble among yourselves.44 No one can come to me unless the Father who sent me draws him. And I will raise him up on the last day. (اِرميا 31:3; هوشع 11:4; نوشته‌ ء يوحنا 4:23; نوشته‌ ء يوحنا 6:39; نوشته‌ ء يوحنا 6:65; نوشته‌ ء يوحنا 12:32)45 It is written in the Prophets, ‘And they will all be taught by God.’ Everyone who has heard and learned from the Father comes to me— (اشعيا 54:13; اِرميا 31:33; نوشته‌ ء يوحنا 6:37; 1‏قرنتس 2:13; 1تسالونيکی 4:9; يهودى نژاد 8:10; 1يوحنا 2:20)46 not that anyone has seen the Father except he who is from God; he has seen the Father. (نوشته‌ ء يوحنا 1:18; نوشته‌ ء يوحنا 3:32; نوشته‌ ء يوحنا 7:29; نوشته‌ ء يوحنا 8:38)47 Truly, truly, I say to you, whoever believes has eternal life. (نوشته‌ ء يوحنا 3:36)48 I am the bread of life. (نوشته‌ ء يوحنا 6:35)49 Your fathers ate the manna in the wilderness, and they died. (نوشته‌ ء يوحنا 6:31; نوشته‌ ء يوحنا 6:58)50 This is the bread that comes down from heaven, so that one may eat of it and not die. (نوشته‌ ء يوحنا 6:33; نوشته‌ ء يوحنا 6:51; نوشته‌ ء يوحنا 6:58)51 I am the living bread that came down from heaven. If anyone eats of this bread, he will live forever. And the bread that I will give for the life of the world is my flesh.” (نوشته‌ء لوقا 22:19; نوشته‌ ء يوحنا 1:14; نوشته‌ ء يوحنا 3:13; نوشته‌ ء يوحنا 6:53; نوشته‌ ء يوحنا 6:57)52 The Jews then disputed among themselves, saying, “How can this man give us his flesh to eat?” (نوشته‌ ء يوحنا 3:9; نوشته‌ ء يوحنا 6:60; نوشته‌ ء يوحنا 9:16; نوشته‌ ء يوحنا 10:19)53 So Jesus said to them, “Truly, truly, I say to you, unless you eat the flesh of the Son of Man and drink his blood, you have no life in you. (نوشته‌ ء يوحنا 6:27; نوشته‌ ء يوحنا 20:31)54 Whoever feeds on my flesh and drinks my blood has eternal life, and I will raise him up on the last day. (نوشته‌ ء يوحنا 6:39; نوشته‌ ء يوحنا 6:40)55 For my flesh is true food, and my blood is true drink.56 Whoever feeds on my flesh and drinks my blood abides in me, and I in him. (نوشته‌ ء يوحنا 15:4; 1يوحنا 3:24; 1يوحنا 4:13; 1يوحنا 4:15)57 As the living Father sent me, and I live because of the Father, so whoever feeds on me, he also will live because of me. (متیٰ 16:16; نوشته‌ ء يوحنا 3:17; نوشته‌ ء يوحنا 5:26; نوشته‌ ء يوحنا 11:25; مکاشفه 1:18)58 This is the bread that came down from heaven, not like the bread[3] the fathers ate, and died. Whoever feeds on this bread will live forever.” (نوشته‌ ء يوحنا 6:31; نوشته‌ ء يوحنا 6:33; نوشته‌ ء يوحنا 6:49)59 Jesus[4] said these things in the synagogue, as he taught at Capernaum. (نوشته‌ ء يوحنا 6:24)60 When many of his disciples heard it, they said, “This is a hard saying; who can listen to it?” (نوشته‌ ء يوحنا 6:64; نوشته‌ ء يوحنا 6:66)61 But Jesus, knowing in himself that his disciples were grumbling about this, said to them, “Do you take offense at this? (نوشته‌ ء يوحنا 2:24)62 Then what if you were to see the Son of Man ascending to where he was before? (نوشتهء مَرقُس‌ 16:19; نوشته‌ ء يوحنا 3:13; نوشته‌ ء يوحنا 6:27; نوشته‌ ء يوحنا 17:5)63 It is the Spirit who gives life; the flesh is no help at all. The words that I have spoken to you are spirit and life. (نوشته‌ ء يوحنا 3:6; نوشته‌ ء يوحنا 6:68; 1‏قرنتس 15:45; 2‏قرنتس 3:6)64 But there are some of you who do not believe.” (For Jesus knew from the beginning who those were who did not believe, and who it was who would betray him.) (نوشته‌ ء يوحنا 6:61; نوشته‌ ء يوحنا 6:66; نوشته‌ ء يوحنا 6:71; نوشته‌ ء يوحنا 13:11)65 And he said, “This is why I told you that no one can come to me unless it is granted him by the Father.” (نوشته‌ ء يوحنا 3:27; نوشته‌ ء يوحنا 6:44)66 After this many of his disciples turned back and no longer walked with him. (نوشته‌ ء يوحنا 6:60; نوشته‌ ء يوحنا 6:64)67 So Jesus said to the twelve, “Do you want to go away as well?” (نوشته‌ ء يوحنا 6:70)68 Simon Peter answered him, “Lord, to whom shall we go? You have the words of eternal life, (نوشته‌ ء يوحنا 12:50; نوشته‌ ء يوحنا 17:8; اعمال‌ رسولان‌ مسيح‌‌ 5:20)69 and we have believed, and have come to know, that you are the Holy One of God.” (نوشتهء مَرقُس‌ 1:24; نوشته‌ ء يوحنا 1:49; نوشته‌ ء يوحنا 11:27; 1يوحنا 4:16)70 Jesus answered them, “Did I not choose you, the twelve? And yet one of you is a devil.” (نوشته‌ ء يوحنا 6:67; نوشته‌ ء يوحنا 13:2; نوشته‌ ء يوحنا 13:18; نوشته‌ ء يوحنا 13:27; نوشته‌ ء يوحنا 17:12)71 He spoke of Judas the son of Simon Iscariot, for he, one of the twelve, was going to betray him. (نوشته‌ ء يوحنا 6:64; نوشته‌ ء يوحنا 6:67; نوشته‌ ء يوحنا 13:26)