دوم‌ پادشاهان‌ 5:3

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 روزی آن دختر به بانوی خود گفت: «كاش آقايم به ديدن آن نبیای كه در شهر سامره است، میرفت. او حتماً آقايم را از اين مرض جذام شفا میداد.»